اعتیاد چیست و معتاد به چه کسی می گویند؟
اعتیاد چیست – معتاد کیست؟ موضوع بررسی شونده ی حاضر اعتیاد است ولی برخلاف اکثر مطالبی که راجع به اعتیاد گفته یا نوشته شده، تأکید تیم فصل نو ای ها بر درمان نیست، بلکه تلاش کردهایم از نقطهی بروز اعتیاد به عقب برگشته و علل و عوامل زمینهساز اعتیاد را در فرد، خانواده و جامعه بررسی کنیم. نمیتوانیم ادعا کنیم که در این مقاله حق مطلب کامل ادا شده، ولی سعی کرده ایم نوری تابانده شود بر قسمت بزرگ کوه یخی اعتیاد که از چشمها پنهان است و کمتر نگاهی به آن میشود. هرساله بر شیوع رفتارهای اعتیادی از جمله اعتیاد به مصرف مواد افزوده میشود و دلیل آن را بیتوجهی به این شعار ساده میدانیم که پیشگیری آسانتر و کمهزینهتر از درمان است. فعالیتهای شناختهشده در جهت کنترل و مهار اعتیاد را در سه بخش میتوان تقسیم کرد: اعتیاد چیست: ۱- شناخت علل اعتیاد و رفع علل فردی و اجتماعی که در واقع همان پیشگیری است. ۲- درمان اعتیاد (روانشناختی و دارویی) ۳- جنگ با قاچاق مواد و قاچاقچیان در جامعهی ما در دو بخش آخر تلاشهای وسیعی شده و میشود که در این مبحث نیازی به ذکر آن نیست ولی آیا در این دو بخش به نتیجهی مطلوب رسیدهایم؟ و آیا اعتیاد و شیوع آن کنترلشده است؟ همه میدانیم که جواب منفی است. امروزه لازم است دست از فرافکنی برداشته و ضمن ادامهی فعالیت در بخش درمان و جنگ با مواد به ریشهها و علل اعتیاد توجه کنیم. لازم است این سؤالات را پرسیده شود و در پی پاسخ باشیم، البته باید انگشت اتهام را به سمت خودمان بگیریم و از خود بپرسیم من بهعنوان یک فرد معتاد چرا مبتلا شدهام؟ من چه ویژگیهای جسمی و روانی دارم که به سمت رفتارهای اعتیادی آمدهام؟ چه تفاوتی با بقیه داشتم و دارم؟ من چگونه فکر میکنم؟ چگونه رفتار میکنم که به این نقطه رسیدهام؟ لازم است بهعنوان خانوادهی فردی که معتاد است و بهعنوان والدین از خود بپرسیم ما چگونه بودهایم که حاصل تربیت ما و حاصل رفتارهای ما با فرزندمان او را به سمت اعتیاد کشانده است؟ و در ابعاد بزرگتر همهی ما از خود بپرسیم ما چگونه جامعهای هستیم که خروجی معتاد در جامعهی ما زیاد است؟ چه افکار و عقایدی داریم؟ چه رفتارهای اجتماعی داریم؟ که فرزندانمان را به سمت اعتیاد سوق میدهیم؟ "اعتیاد چیست" اعتیاد در لغت به معنای خو گرفتن به انجام رفتاری است که به عادت تبدیلشده است، ولی هر عادتی اعتیاد نیست. به سادهترین شکل میتوان گفت اعتیاد یعنی عادت به رفتار و تکرار آن و یا انجام کاری که اگر یک روز فرد آن را انجام ندهد حال فرد چه از نظر جسمی چه از نظر روانی بد شود. در واقع این رفتار بر ما مسلط شده، ما را کنترل میکند برای خود فرد و اطرافیان عواقب ناخوشایند در پی خواهد داشت. رفتار اعتیادی دارای ویژگیهایی است که آن را از یک رفتار معمولی و یا سایر عادتها متمایز میکند. ویژگیهای رفتار اعتیادی ۱- پیشروی: یعنی تعداد دفعات انجام آن رفتار و شدت آن با گذشت زمان بیشتر و عمیقتر میشود. ۲- احساس عدم کنترل: در انجام رفتار اعتیادی، احساس اجبار ذهنی و روانی وجود داشته و فرد کنترلی برای توقف رفتارش ندارد، درنهایت باید رفتار را انجام دهد، در غیر این صورت آرامش ذهنی و روانی فرد به هم میخورد. رفتار اعتیادی فرد در واقع تلاشی است جهت فرار از بعضی از احساسات عمیق درونی که فقط خودش آن را میشناسد؛ مثل افسردگی، تنهایی، بیخوابیهای شدید، خشم، سرخوردگی، درماندگی، احساس عدم توانایی و … ۳- اشتغال ذهنی: در انجام رفتار اعتیادی همهی توجه و تمرکز فرد متوجه انجام آن رفتار است و از توجه به مسائل مهمتر جسمیو روانی کاملا غافل میماند و همهی ذهن توسط این رفتار اشغالشده است و فرد در این موقعیت به هیچ چیز و هیچکس دیگری فکر نمیکند و سایر مسائل خود را نمیبیند مثل: پدر، مادر، همسر و فرزندان، شغل، مسائل مالی، سلامتی، جایگاه اجتماعی خود و … ۴ – ادامه یافتن رفتار اعتیادی علیرغم اثرات منفی: بعد از مدتی که رفتار اعتیادی اولیه ادامه پیدا کرد و حتی عوارض جسمی و روانی برجا گذاشت و اثرات سوء آن هم مشخص شد فرد قادر به کنترل و کنار گذاشتن رفتار اعتیادی خود نیست و باز هم رفتار خود را ادامه میدهد. ۵ – اختلال در کارکرد فرد: رفتار اعتیادی بعد از شروع و پیشروی و اجبار ذهنی و روانی فرد به ادامهی آن و دیدن عوارض آن، کارکرد فرد را در زمینههای مختلف مختل میکند که شامل الف: اختلال کارکرد شخصی: فرد بهتدریج حساسیت به وضعیت ظاهری و سلامتی جسمیخود را از دست میدهد بهطور مثال به غذا خوردن، استحمام، لباس پوشیدن و تفریحات خود توجه نکرده و رفتار فرد در این زمینهها تغییر میکند. ب: اختلال کارکرد خانوادگی: توجه فردی که اعتیاد رفتاری دارد بهتدریج به همسر و فرزندان کم میشود و حتی در صورت پیشروی رفتار اعتیادی، خانواده از دایرهی دید فرد خارج شده و کمترین توجه و وقت را صرف نزدیکان خود میکند. ج: اختلال کارکرد شغلی: با شروع رفتار اعتیادی بهتدریج توجه فرد به شغل خود کم میشود و با پیشرفت این رفتار، میزان زمانی که فرد صرف کار خود میکرده کمتر و کیفیت کار او هم افت میکند؛ چراکه اولویت اول ذهنی فرد، رفتار اعتیادی است، بنابراین ساعات حضور فرد در محل کار کم شده تا به عدم حضور کامل و از دست دادن شغل منجر میشود و بهموازات این مسئله فرد دارای رفتار اعتیادی ازنظر کسب درآمد مالی روند نزولی را طی میکند. با توجه به ویژگیهای فوق میتوانیم تشخیص دهیم چه رفتاری یک عادت معمولی است و چه رفتاری یک رفتار اعتیادی است. برای مثال آیا باگذشت زمان ساعات خواب از شبانهروزی ۸ ساعت به ۱۵ ساعت میرسد؟ آیا زمانی که نیازمند به خواب هستیم اجبار ذهنی و فکری داریم؟ برای خواب و در هر شرایطی در خیابان یا اتومبیل بدون توجه به مکان و زمان میخوابیم؟ آیا همهی ذهن را خواب اشغال کرده است و فقط به فکر پیدا کردن یک جایی خواب مناسب هستیم؟ آیا کار و زندگی و همهچیز در نوبت بعدی قرار میگیرد؟ آیا این خواب در طول روز به کار ما ضربه میزند؟ آیا خوابیدن باعث صدمه به روابط شخصی، خانوادگی و اجتماعی میشود و باعث میشود شغلمان را از دست بدهیم؟ آیا در این صورت باز هم میخوابیم؟ با دقت در پاسخها میبینیم که خوابیدن معمولی، غذا خوردن طبق نیاز و برنامه و متناسب با شرایط جسمی و سنی یک رفتار اعتیادی نیست. با این ویژگیها میتوانیم رفتارهای اعتیادی رایج را در ذهن خود مجسم کنیم. انواع رفتارهای اعتیادی اعتیاد به سوءمصرف مواد اعتیاد به قمار اعتیاد به پرخوری اعتیاد به خرید اعتیاد به فعالیت جنسی اعتیاد به ورزش اعتیاد به مسافرت اعتیاد به مناسک مذهبی اعتیاد به آرایش اعتیاد به بازیهای رایانهای اعتیاد به دزدی اعتیاد به تماشای تلویزیون اعتیاد به شبکههای مجازی لازم است توجه کنیم رفتارهای اعتیادی ذکرشده در لیست قبل بهجز مورد اول و دوم که درهرصورت غیرطبیعی تلقی میشوند بقیه موارد رفتارهای طبیعی و لازم هستند و درصورتیکه به شکلی ظاهر شوند که پنج ویژگی رفتار اعتیادی را داشته باشند در گروه رفتارهای اعتیادی قرار میگیرند و متأسفانه باگذشت زمان به لیست رفتارهای اعتیادی اضافه میشوند و از طرفی به جمعیت افرادی که درگیر یکی از این رفتارها هستند در جامعه اضافه میشود. بهطور مثال اعتیاد به آرایش کردن تا یکی دو دهه قبل رفتار اعتیادی نادری بود که درمانگران گاه با مواردی از آن مواجه میشدند، ولی امروزه با شیوع بالا در جمعیت کشور دیده میشود و مخفی و بیسروصدا رو به افزایش است و هیچکس بهعنوان رفتار اعتیادی آسیبزننده به آن نگاه نمیکند. امروز ایران دومین مصرفکنندهی مواد آرایشی در خاورمیانه و هفتمین در سطح جهان است. "اعتیاد به سوءمصرف مواد" بحث اصلی ما در این نوشتار اعتیاد به مصرف مواد است که متأسفانه آمارها نشان از فزونی تعداد مصرفکنندگان مواد در کشور دارد و از طرفی شدت مصرف و جمعیت درگیر مواد هم تغییرات چشمگیر و نگرانکنندهای دارد. در اعتیاد و مصرف مواد علاوه بر پنج ویژگی اصلی ذکرشده در همهی رفتارهای اعتیادی ویژگیهای جدیدی وجود دارد که شامل موارد زیر میشود. ۱- وابستگی: وابستگی بدین معنی که فرد فقط در صورت مصرف مواد، ازنظر جسمی و روانی احساس راحتی و آرامش داشته و در صورت عدم مصرف، تعادل فرد به هم میخورد. وابستگی به مصرف مواد به سه شکل ظاهر میشود: الف- وابستگی جسمی: بدینصورت که با مصرف مواد بیمار علائم جسمیخاصی تجربه میکند مثل رفع درد و رفع خستگی عمومی و در صورت مصرف نکردن هم فرد علائم جسمیمثل سردرد، بدندرد را تجربه میکند. ب-وابستگی روانی: در این حالت فرد با مصرف مواد، علائم روانی مثل سرخوشی، نشاط، هیجان و بیتفاوتی نسبت به مشکلات را تجربه میکند و در صورت عدم مصرف علائمیمثل بیقراری، تحریکپذیری، کمتحملی، افسردگی و خشم را تجربه میکند. ج-وابستگی جسمیو روانی: در این حالت فرد با مصرف و عدم مصرف مادهی خاصی همزمان مجموعهای از علائم جسمی و روانی را تجربه میکند. ۲- تحمل: ویژگی تحمل در مصرف مواد، بدین معناست که بعد از شروع مصرف مواد، جسم و روان فرد نسبت به مقدار مادهی مصرفی و تعداد دفعات مصرف تحمل پیداکرده و اثرات مواد در بدن کم میشود و برای رسیدن به اثرات جسمیو روانی که با مصرف این ماده قبلا تجربه کرده است، نیاز به میزان بیشتری از مواد داشته و روزبهروز بیشتر درگیر این پدیده شده، بعد از مدتی فرد درگیر چرخهای میشود که به چرخهی اعتیاد معروف است. چرخهی معیوب وابستگی به مواد: وقتی فرد در این چرخه قرار میگیرد که بهطور کامل وابسته به مصرف مواد شده است و به هیچیک از مسائل زندگی شامل خانواده، سلامتی، شغل، مسائل مالی و اجتماعی توجه نمیکند و در اصل بسیاری از مسائل پیرامونی خود را نمیبیند و اشتغال ذهنی اصلی او تهیه و مصرف مواد است و اولین هدف درمانگران باید خارج کردن بیمار از این چرخه باشد. "انواع مواد" طیف وسیعی از مواد طبیعی و صنعتی مورد سوءمصرف قرار میگیرند که بسیاری از داروها هم در این مجموعه قرارگرفته و برای سهولت آشنایی با انواع مواد میتوان تقسیمبندی زیر را ارائه داد: ۱ – مخدرها: همه مخدرها منشأ واحدی دارند و از گیاه خشخاش به دست میآیند. اولین و مستقیمترین محصول خشخاش تریاک است که در کشور ما بیشترین مصرف را دارد. اگر بخواهیم انواع مخدرهای مورد مصرف را نام ببریم میتوانیم این لیست را ارائه دهیم: تریاک، شیرهی تریاک، سوختهی تریاک-مورفین-هروئین-کراک (هروئین غلیظ شده) ۲ -محرکها: منظور از مواد محرک دستهای از مواد هستند که باعث تحریک فعالیت مغز شده و حالات غیرطبیعی ذهنی و روانی و مغزی شدید ایجاد میکند. ۳ -کوکائین: کوکائین از گیاه کوک منشأ گرفته و متأسفانه با یک یکبارمصرف، وابستگی ذهنی و روانی شدیدی ایجاد میکند. ۴ -آمفتامینها: که کاملا مواد شیمیایی و صنعتی بوده و با تغییر ساختار مغز و واسطههای شیمیایی عوارض غیرقابل جبرانی ایجاد کرده، که با نام غیر شیمیایی و خیابانی معروف هستند مثل شیشه، اکس، یخ ۵ -مواد توهمزا: با مصرف این گروه از مواد فرد دچار توهماتی میشود که ارتباط وی را با عالم واقع قطع میکنند. مواد این گروه شامل: حشیش با منشأ طبیعی یعنی گیاهی که متأسفانه وابستگی ذهنی و روانی شدید میدهد و امروزه با شیوع فراوان قبح خود را ازدست داده است. ال اس دی که توهم شدید بینایی و شنوایی ایجاد کرده و خوشبختانه امروزه سوءمصرف کمتری دارد. ۶ -داروهای آرامبخش: متأسفانه این گروه از داروها مثل دیازپام، اکسازپام … که با توجیه علمی مصرف میشود ولی بهتدریج فرد وابستگی شدید پیدا میکند و قطع مصرف آن گاهی سختتر از سایر مواد میباشد. نگاه به اعتیاد در طول تاریخ در جوامع مختلف از زوایای متفاوتی به پدیدهی اعتیاد توجه شده است که بهطور مختصر به برخی دیدگاهها اشاره میشود: –دیدگاه اخلاقی به اعتیاد: این قدیمیترین و عامترین نگرش به اعتیاد است که به اعتیاد بهعنوان یک لذت و کامجویی غیراخلاقی نگاه میشده و فرد معتاد را فردی بیاخلاق تصور میکردند و برخورد با او را هم تنبیهی انتخاب میکردند. این نگاه امروزه با پیشرفت علوم پزشکی و انسانی تسلط خود را ازدستداده است و درعینحال ناکارآمدترین نوع نگاه به اعتیاد هم هست. – دیدگاه پزشکی به اعتیاد چیست ؟ با پیشرفت علوم پزشکی بهخصوص در شاخهی علوم مغزی و مطالعهی واسطههای شیمیایی مغز بهتدریج نوع نگاه به رفتار اعتیادی از نگاه رفتار مجرمانه به رفتار بیمارگونه تغییر پیدا کرد و پزشکان ثابت کردند که ساختار مغزی این افراد متفاوت است. این نگاه اگرچه بسیار به تحلیل و درمان اعتیاد کمک میکند ولی بهتنهایی نگاهی ناقص است که در درمان و بهخصوص پیشگیری از اعتیاد کارایی بالایی ندارد. –دیدگاه روانشناختی: از این منظر اعتیاد تنها یک بیماری طبی نیست بلکه یک اختلال شخصیتی و روانی و واکنش روانشناختی است که بیمار برای فرار از مشکلات و واقعیتهای زندگی، وابسته به مصرف مادهای میشود و راه نجات او هم ایجاد تغییرات وسیع روانشناختی است. این نگاه، دیدگاه طبی به اعتیاد را کامل کرد. –دیدگاه اجتماعی: در این دیدگاه، به اجتماع بهعنوان یک ارگانیسم توجه شده و پدیدهی اعتیاد و رفتار اعتیادی مدنظر قرار میگیرد نه فرد معتاد و در ادامه عوامل مختلف اجتماعی و اقتصادی مورد تحلیل قرار میگیرد. تجربیات نشان داده که اعتیاد باید از سه منظر طبی، روانی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد تا با تحلیل همهی اضلاع این مثلث علاوه بر درمان فرد معتاد، گام بزرگ در پیشگیری از اعتیاد نیز برداشته شود؛ بنابراین کاملترین نگاه، دیدگاه طبی، روانی و اجتماعی است و ما از این منظر نیز به علل اعتیاد توجه میکنیم. علل اعتیاد چیست در بررسی عوامل اصلی و زمینهساز اعتیاد با توجه به گستردگی مباحث و نقش فاکتورهای متعدد، جهت انسجام مباحث، کلیه علل را در سه دسته قرار دادیم که شامل علل فردی، علل خانوادگی، علل اجتماعی میشود. نقش فرد در اعتیاد چیست در این قسمت میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که فردی که به سمت رفتار اعتیادی و بهخصوص اعتیاد به سوءمصرف مواد میرود چه ویژگیهای جسمیو روانی دارد؟ آیا اگر این ویژگیها را نداشت به سمت رفتار اعتیادی نمیرفت یا احتمال آن کمتر بود؟ منظور از بیان علل فردی، بررسی ویژگیهای شخصیتی است که میتواند در یک فرد وجود داشته باشد تا همراه با سایر علل و عوامل زمینهساز ازجمله عوامل خانوادگی- اجتماعی فرد را به سمت سوءمصرف انواع مواد سوق دهد. علل فردی را میتوان بدینگونه تقسیم کرد: الف- ویژگیهای جسمی ب- ویژگیهای ژنتیکی ج- ویژگیهای شخصیتی و روانی د- ویژگیهای مربوط به نوع نگرشها و باورهای یک فرد به خود، به زندگی و نوع برخورد با مسائل زندگی از بین چهار دسته علل فردی زمینهساز اعتیاد، سه دسته اول یعنی ویژگیهای جسمی، ژنتیکی و شخصیتی و روانی، برای فرد قابل انتخاب نبوده و فرد با آنها متولد شده و قابل تغییر نیستند، ولی ویژگی چهارم یعنی اعتقادات و باورهای فردی قابل انتخاب بوده و پررنگترین و بیشترین نقش را در ابتلا به اعتیاد دارند، به بیان دیگر سایر ویژگیهای شخصیتی در صورتی میتوانند در اعتیاد نقش داشته باشند که در کنار باورها و نگرشهای فردی قرار گیرند که در این صورت بیشترین نقش را نیز در پیشگیری و درمان اعتیاد خواهند داشت. نکتهی مهم در درمان بیماران هم تلاش برای حذف و تغییر باورهای منفی و ناکارآمد و جایگزین کردن آن با باورهای کارآمد و مثبت هست که متأسفانه در پیشگیری و درمان توجه جدی به این موضوع نشده است. الف- ویژگیهای جسمانی بررسیها و پژوهشهای دقیق طی چندین دههی اخیر بهخصوص در بررسی ساختار مغزی و عصبشناسی ثابت کرده است افراد مستعد اعتیاد تفاوتهای زمینهای با یک فرد عادی دارند و بارزترین یافته این است که در مغز این افراد سطح مرفینهای درونزای طبیعی و سطح دوپامین و سروتونین پایینتر از سایر افراد بوده و در صورت فراهم بودن سایر فاکتورهای شخصی و محیطی، این افراد بیشتر مستعد دریافت موادی هستند که مصرف آنها سرخوشی و لذت و آرامش و انرژی بیشتری برای فرد فراهم میکند. ب- ویژگیهای ژنتیکی (تأثیر و نقش ژنتیک در اعتیاد) اگرچه تاکنون با توجه به پژوهشهای وسیعی که در مورد انواع اعتیاد صورت گرفته هنوز ژن مشخصی برای ابتلا و گرایش به اعتیاد کشف نشده ولی بررسیهای آماری، درگرایش به اعتیاد به الکل در دوقلوها یا افراد یک خانواده نقش ژنها در گرایش به اعتیاد را مشخص میکند و نمیتوان نقش ژنتیک را انکار کرد. ج- ویژگیهای شخصیتی و روانی فرد بررسیهای روانشناسی نشان میدهد افراد با داشتن شخصیت ضداجتماعی، شخصیت مرزی، شخصیت وابسته و یا شخصیتهای تکانشی بیشتر مستعد وابسته شدن به مصرف مواد هستند بررسیهای آماری جامعه معتادان هم نشان میدهد که حدود ۳۰ درصد افراد معتاد دارای اختلال شخصیت هستند. باید توجه داشت ویژگیهای شخصیتی فرد در کنار سایر عوامل مثل عوامل محیطی میتواند نقش مؤثر در بروز اعتیاد داشته باشد. بعضی از ویژگیهای روانی در افرادی که نقش مؤثری در ابتلا به اعتیاد دارد: – خود کارآمدی و اعتمادبهنفس پایین، احساس بیلیاقتی، منفعل و متکی به دیگران، ناتوانی و نقص در مراقبت از خود، فاقد توانایی اعتماد به دیگران، ناتوانی در صمیمیشدن با افراد، عدم توانایی در بیان احساسات خود، حساست و زودرنجی. – احساس ناامنی، انعطافپذیری ضعیف در شرایط استرسزا، ناشکیبایی، نگرانی از طرد شدن، اضطراب شدید، انواع ترسها مثل ترسهای اجتماعی، ترس از شکست ونیز افسردگی – ناامیدی، تنهایی، بیهدفی و سرگردانی در زندگی، کم انرژی بودن، بیحسی و کرختی عاطفی، فقدان آیندهنگری شناختی، عدم توانایی ارزیابی منافع بلندمدت و میانمدت. – لذت طلبی، نداشتن چارچوبهای فکری و اخلاقی، دارای آرزوها و توقعات دستنیافتنی، ناتوانی در مدارا با واقعیت، احساس بیگانگی با دنیای خارج، دارای بالغ درون سختگیر، تخیل قوی، قدرتطلبی و کمالگرایی. -تکانشی بودن، اختلال نقص توجه و بیشفعالی، نوسانات خلقی شدید، پرخاشگری و بدبینی – مشکل داشتن با صاحبان قدرت یا رؤسا، خودشیفتگی افراطی، شخصیت خودویرانگر، اختلال خواب، اختلال عملکرد جنسی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، د- باورها و نگرشهای اعتیادآور در فرد ویژگیهای جسمی، ژنتیکی، شخصیتی و روانی که به اختصار ذکر شدند برای بروز اعتیاد در یک فرد لازم هستند ولی کافی نیستند و تنها زمانی منجر به اعتیاد میشوند که در کنار نگرشها و باورهای اعتیادآور قرار گیرند. این نگرشها هم حاصل نوع نگرشها و باورهای خانواده، مدرسه و جامعه هستند که در کنار هم و کاملا پنهان و مخفی پدیدهی اعتیاد را شکل میدهند. طی تجربهی طولانی برخورد با بیماران معتاد به این نتیجه رسیدم که این باورها و تفکرات غلط حتما در فرد وجود دارد که فرد را سوق میدهد به سمت رفتارهای اعتیادی و در پروسهی درمان نیز تا این نگرشها و باورها، شناخته نشده و اصلاح نشوند، هیچ درمانگری موفق به درمان کامل نخواهد شد. چنانکه در برخورد با بیماران مشاهده میکنیم درمان کوتاهمدت شامل سمزدایی سریع و یکماهه یا درمان کمپهای اجباری بهتنهایی کافی نیست و بعد از خروج بیماران از شرایط درمان، بلافاصله عود صورت میگیرد و یا در درمان نگهدارنده گاهی بیمار ماهها یا حتی سالها تحت درمان نگهدارنده با داروهایی مثل متادون یا بوپرونورفین هست ولی بعد از قطع دارو بلافاصله بیمار لغزش کرده و به سراغ مواد میرود؛ بنابراین کار اساسی و پایهای در درمان، شناسایی این باورها و افکار اعتیادآور و تغییر این افکار هست. در این قسمت به بخشی از افکار و باورهایی اشاره میشود که فرد را با توجه به زمینههای جسمیمثل ویژگیهای مغزی و ژنتیکی و شرایط خانوادگی نابسامان و فاکتورهای محیطی به سمت اعتیاد هدایت میکند. نکتهی مهم این است که توجه داشته باشیم طرز فکر اعتیادآور ربطی به هوش فرد نداشته و وابسته به نوع نگاه انسان به زندگی است، نگاهی که با قوانین حاکم بر زندگی آشنا نیست. مثالهایی از نگرشها و باورهای اعتیادآور در فرد: عدم توجه به این اصل که زندگی مجموعهای از چالشهای مستمر است، دنیا در حق من منصف نبوده است، بهترین راه برخورد با مشکلات فکر نکردن به آنهاست،داشتن الگوی راه میانبر و کوتاه برای تغییرات فوری و سریع، فقدان معنا در زندگی، وجود خلاء در زندگی سپس پر کردن این خلاء با لذتجویی افراطی و رفتن بهسوی اعتیاد، دنیا باید بدون سختی و مشکل باشد، نگاه منفی به دنیا، زندگی و جامعه، دنیا محل لذت است و باید در جوانی لذت برد، نداشتن نگاه راهحلمحور به مسائل، برای حل مشکلات و مسائل فقط یک راه حل وجود دارد، ندیدن قسمت خوب و مثبت اتفاقات وزندگی، داشتن الگوی تغییر از بیرون، هر چیزی در دنیا ارزش یکبار تجربه را دارد،من با بقیه فرق دارم و میتوانم مصرفم را کنترل کنم، همیشه حق با من است مصرف گاهبهگاه و تفریحی مشکلی ایجاد نمیکند (فرد را معتاد نمیکند)، خودبزرگبینی و توانایی مطلق، من باید کامل قوی و قدرتمند باشم، داشتن نگاه سیاه وسفید (دوقطبی) به مسائل و زندگی، مسئولیتپذیری ضعیف در قبال زندگی خود و دیگران، حساسیت بیش ازحد و زودرنجی، شخصی کردن مسائل، فریب دادن و سرکار گذاشتن دیگران، عدم پذیرش اشتباه یا اعتراف به آن، از طرف دیگران درک نمیشوم، همیشه ناراضی بودن، تمرکز بر نداشتهها (نارضایتی و اضطراب)، الگوی اهمال و سهل انگاری، باید هر چیزی را که میخواهم به دست آورم و در صورت عدم موفقیت فرد احساس بیلیاقتی میکند، نداشتن اعتمادبهنفس، عدم انعطافپذیری در تعامل با دیگران، هیجانطلبی و اشکال در تنظیم هیجانات، همیشه باید خوشحال باشم اگر نباشم با عوامل بیرونی باید حالم را خوب کنم و … نکتهی مهم: با بیان و توصیف ویژگیهای فردی نمیتوان نتیجه گرفت هرکسی که یکی یا تعدادی از این ویژگیها را داشته باشد به سمت اعتیاد رفته و معتاد میشود، ولی میتوان نتیجه گرفت این فرد در صورت فراهم بودن سایر شرایط محیطی (شرایط خانوادگی و اجتماعی) آمادگی رفتن بهسوی اعتیاد را بهطور کامل دارا هست. اعتیاد چیست نقش خانواده در اعتیاد چیست اولین محیطی که فرد بعد از تولد در آن قرارگرفته و کاملا از آن تأثیر میپذیرد و در واقع اولین و قویترین چارچوبهای ذهنی و روانی وی در آن شکلگرفته و ساخته میشود؛ خانواده است که نقش بسیار مهمی در سرنوشت یک کودک دارد. بیشترین باورها و نگرشهای فرد از خانواده منشأ میگیرد. در این فصل به این سؤال پاسخ میدهیم که چرا خروجی و محصول بعضی از خانوادهها یک فرد معتاد است؟ این خانوادهها چه ویژگیهایی دارند؟ در بررسی نقش خانواده در اعتیاد دو بحث متفاوت وجود دارد: ساختار خانواده معتاد پرور ویژگیهای اعتقادی و باورهای خانوادهی معتاد پرور ویژگیهای ساختاری خانوادههای معتاد پرور مطالعه در جوامع مختلف نشان میدهد خانوادههایی که فرد معتادی از آنها خارج شده است تقریبا دارای ویژگیهای ساختاری مشابهی هستند که بعضی از این ویژگیها بدین شرح است: غیبت پدر از خانواده خلا در رأس هرم خانواده سابقهی حادثه یا اتفاقات بسیار ناگوار نبودن رابطه مستقیم بین افراد خانواده طلاق و ازدواجهای متعدد والدین اعتیاد یکی از والدین خشونتهای بدنی یا خشونتهای صامت سوءاستفادههای جنسی از کودک وجود کشمکشها و تعارضات و بحثهای دائمیدر خانواده جابهجایی سلسله مراتب در خانواده نبود احساس امنیت در خانواده خانواده تک والدی خانوادهی خیلی سهلگیر یا خیلی سختگیر عدم هماهنگی والدین در مدیریت خانواده بیماری روانی یکی از والدین احساس ترس و ناامنی دائمی فرزندان در خانواده حاکم بودن جو دروغ و فریب و ریاکاری در خانواده اعتیاد به کار والدین والدین فاقد مهارتهای لازم برای زندگی وقتی والدین خود به بلوغ عاطفی نرسیدهاند و خود کودکان بزرگند. والدینی که در دوران نوجوانی و جوانی ماندهاند عدم وجود چهارچوبهای ارزشی و رفتاری سوگ عزیزان طلاق عاطفی در خانواده فضای خانه مملو از دروغ و فریبکاری وجود یک فرد هم وابسته در خانواده روابط اجتماعی ضعیف و کمرنگ روابط تنشزا با والد غیر همجنس والدین تکانشی نگرشها، باورها و رفتارهای خانوادههای معتاد پرور رفتارها و باورهای یک خانواده که منجر به پرورش یک فرد معتاد در آن خانواده میشود مهمترین تأثیر را حتی بیشتر از مشکلات ساختاری خانواده در بروز اعتیاد دارند. بهبیاندیگر میتوان گفت اگر ساختار خانوادهای آسیبدیده باشد ولی نگرشها و رفتارهای صحیحی بر خانواده حاکم باشد امکان اینکه فردی از این خانواده به سمت اعتیاد رفته و معتاد شود بسیار کم است ولی برعکس این موضوع، کاملا ممکن است، یعنی خانواده ساختاری طبیعی داشته باشد ولی باورها و نگرشهای اعتیادآور و آسیبزا در آن حاکم باشد، به احتمال زیاد منجر به اعتیاد فرزندان خواهد شد. بعضی از نگرشها، باورها و رفتارهای خانوادههای معتاد پرور: خانوادههایی که اجازه نمیدهند هیجانات و عواطف بهدرستی و آزادانه ابراز شوند. – خانوادههایی که به فرد یاد میدهند وقتی با ارزش است که موردقبول دیگران باشد و فرزندان یاد میگیرند یک خود دروغین داشته باشند. – عدم ارائهی محبت بدون قید و شرط به فرزندان مثل این جملات: تو را وقتی دوست دارم که از تو راضی باشم، در این حالت کودک به دنبال تائید و پذیرش دیگران است، فرزندی که با احساس بیلیاقتی به دنبال کسب توجه و خوشنودی دیگران است. – پیام کامل باش! به فرزندان یاد میدهد هیچکس نمیتواند کامل باشد و درنتیجه فرزند اعتمادبهنفس و عزتنفس پایین پیدا میکند – این خانوادهها به فرزندان میآموزند خودخواه نباشند (مرتب تکرار میکنند) درنتیجه فردیت در فرزند شکل نگرفته و کودک خود را بهعنوان فردی مستقل و با هویت جدای از دیگران تصور نمیکند. – به فرزند یاد داده میشود احساسهای منفی خود را بیان نکند و اگر فرزند احساسات خود را بروز داد برچسب ضعیف به او زده میشود اینگونه که به او مرتب میگویند که بیشازاندازه حساس و احساساتی هستی. – در این خانواده زمینهی ابراز وجود برای فرزندان داده نمیشود و بهتبع آن تواناییها نیز بروز نمیکند. -به فرزندان آموزش داده نمیشود به شکل فعالانه نیازهای خود را برآورده کنند، بلکه فرزندان میآموزند منفعل باشند و هیچچیز را بهطور مستقیم از دیگران نیز نخواهند. فرزند دو راه برای رسیدن به خواستهی خود انتخاب میکند؛ رفتار فریبکارانه و یا رفتار همراه با پرخاشگری – در این خانوادهها احساسات فرد از طریق بداخلاقی، ترشرویی و یا به شکلی که آن را خشونت صامت مینامیم بیان میشود. – والدین در برابر مشکلات در خانواده به فرزندان احساس گناه میدهند حتی به فرزندان کوچک – نوع روابط در خانوادهی معتادپرور بهگونهای است که با تهدید و ترساندن یکدیگر، رقابت و یا با سرزنش یکدیگر همیشه باهم برخورد میکنند و به روابط خانوادگی چه بین والدین و بین فرزندان و والدین، فرزندان با یکدیگر، به شکل یک جنگ نگاه میکنند که همیشه یکی باید غالب باشد یکی مغلوب یکی برنده یکی بازنده، فرزندان همیشه حالت تدافعی دارند. – در این خانوادهها فرزندان یاد میگیرند: به آنچه دیگران میگویند اعتماد نکنند/ بهمنظور تلاش برای درک آنچه در اطرافشان میذرد حساسیت بیشازاندازه پیدا میکنند تا بتوانند علائم غیرکلامیدیگران را بفهمند / در بستری از فریبکاری، دروغگویی، ریاکاری و سلطهگری قرار میگیرند – والدین کنترلگر، که نیاز دارند فرزندان مطابق میل و خواسته آنها رفتار کنند و فرزند مسیر عکس را میرود درحالیکه کاملا آگاه است که راه درست نمیرود – در این خانوادهها هیچ الگوی مناسبی که از عهدهی حل مسائل و مشکلات زندگی برآید وجود ندارد و فرزندان ناخودآگاه میآموزند که لیاقت مقابله با چالشها و درگیریهای زندگی را ندارند و در برابر مشکلات زندگی که بهخصوص شروع آن از نوجوانی آغاز میشود احساس عجز و ناتوانی میکنند – در این خانوادهها شادی و تفریح واقعی وجود ندارد و بیشتر ارتباطات تشریفاتی و کلیشهای وجود دارد که اعضا دورهم جمع میشوند ولی صمیمیت واقعی وجود ندارد. – در این خانوادهها به باورها و رفتارهای مذهبی کمتوجهی و بیتوجهی میشود درنتیجه رنگ و بوی معناداری زندگی ضعیف میشود و فرد به پوچی و به دنبال آن لذتجویی کشیده میشود. – نقص در مهارتهای ارتباطی در خانواده مثل مهارتهای: حل مسئله، ابراز وجود، نه گفتن، فن مذاکره، کنترل و یا مدیریت هیجان و چگونگی ابراز احساسات. – خانوادههایی که نمیتوانند برای فرزندشان حمایتکننده باشند؛ حمایت عاطفی، اجتماعی و اقتصادی – در این خانوادهها فرایند جامعهپذیری برای فرزندان شکل نگرفته است. – این خانوادهها تابآوری در برابر مشکلات زندگی ندارند. – این خانوادهها در برخورد با مسائل از سبکهای مقابلهای هیجان مدار استفاده میکنند. – حمایتهای افراطی جبرانی مادر از فرزندان، وابستگی کودکان را تقویت میکند و تحول طبیعی فرآیند جدایی و استقلال در کودک مختل میشود. – سلطهگری پدران و مهارگری آنها مجالی برای ابراز وجود به فرزندان نمیدهد. – عدم پاسخگویی والدین به نیازهای اجتماعی نوجوان – عدم درک والدین از شرایط جسمیو روحی دورهی بلوغ و نوجوانی و قطع یا کاهش ارتباط والدین با فرزندان در این دوره – وقتی روابط والدین و فرزندان بهخصوص در دورهی نوجوانی فرزندان بر اساس منازعهی قدرت باشد، در خانوادهایی که والدین کنترلگرند، فرزند به هر قیمتی حتی اعتیاد میخواهد ثابت کند که شما نمیتوانید مرا کنترل کنید. – اگر در خانواده نیاز به عشق و محبت ارضاء نشود نوجوان به سراغ سایر نیازها میرود مثل نیاز به قدرت، یا نیاز به آزادی و این اولین گام در مسیر اعتیاد است. نقش جامعه در اعتیاد چیست در بیان نقش جامعه در بروز اعتیاد باید به این نکته توجه داشت که درصورتی که فاکتورهای فردی و خانوادگی برای بروز رفتارهای اعتیادی وجود نداشته باشد، نقش جامعه به تنهایی در بروز اعتیاد حداقل خواهد بود، ولی درصورتیکه عوامل زمینهساز فردی و خانوادگی وجود داشته باشد نقش محیط و جامعه بسیار مهم میشود. در این فصل میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که چرا در یک جامعه آمار اعتیاد بالا و در جامعهای دیگر آمار ابتلا به اعتیاد پایین است؟ چه ویژگیهایی در جوامع، باعث شیوع بالای اعتیاد میشود؟ این ویژگیها به دودسته تقسیم میشوند: الف- ویژگیهای ساختاری یک جامعه که باعث شیوع اعتیاد میشود. ب – نوع نگاه جامعه به انسان و روابط انسانی، که تحت عنوان باورهای جامعه معتاد پرور توضیح داده میشود که متأسفانه مهمترین نقش را در بارور کردن درخت اعتیاد داشته و چندان موردتوجه قرار نگرفته ولی در این قسمت بهطور مختصر به آنها اشاره میشود: ویژگیهای ساختاری جامعه معتاد پرور فاصلهی طبقاتی شدید و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی عدم امید به دستیابی به امکانات اولیه زندگی عدم وجود شرایط برای فعالیتهای هیجانی ناخوشنودی و نارضایتی جمعی نسبت به شرایط تحولات سریع صنعتی، اقتصادی و تغییرات سریع اجتماعی عدم امنیت شغلی و روانی و اقتصادی دسترسی ارزان و سریع به مواد سستی ارزشها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی فراهم نبودن امکانات سرگرمیو تفریحات سالم در اوقات فراغت دگرگونیهای سریع و شدید در الگوی زندگی و سبک زندگی غلبهی فرهنگ مصرفگرایی جامعه درگیر جنگ یا بازهی زمانی بعد از جنگ ضعیف شدن و کمحجم شدن طبقهی متوسط (طبقهی متوسط عامل حفظ ارزشها و اخلاق در جامعه است و نابودی طبقه متوسط تقریبا برابر با گسیختن ساختار اجتماعی است)مهاجرت و تغییر محل زندگی از روستا به شهر و از شهرها به کلانشهرها) تغییر ارزشها تغییر سبک زندگی نداشتن مهارتهای مقابلهای در برابر مشکلات که منجر به احساس طرد و عجز و ناتوانی شده و درنهایت فرد به سمت اعتیاد میرود اتفاقات و حوادث طبیعی که ریتم زندگی طبیعی را بهطور اساسی به هم ریزد مثل خشکسالی/ زلزله /سیل و … جوان بودن جامعه زندگی در جامعهای که رهبران آن پیامهای دوگانه دربارهی ارزشها به مردم میدهند (دوگانگی گفتار و رفتار) حاشیهنشینی بیکاری فقر نگرشها و باورهای جامعهی معتاد پرور نکته قابل توجه این است که نقش نگرشها و باورهای جمعی در یک جامعه در ایجاد اعتیاد بسیار پررنگتر از مشکلات ساختاری آن جامعه هست. در این قسمت به برخی از این نگرشها و باورها اشاره میشود: جامعهای که برای موفقیت راه میانبر را به مردم ارائه میدهد جامعهی عجول و کمصبر جامعهی خودبزرگبین که بیشتر با گذشتهاش، خودش را گرامیمیدارد و اعتراف صادقانه به مشکلات نمیکند جامعهای که در تواضع و فروتنی ناتوان است جامعهای که در معذرتخواهی به خاطر اشتباهات ناتوان است. جامعهای که شغلها، جایگاههای اجتماعی،ثروت، خانه و اتومبیل هویت اصلی افراد را تشکیل میدهد. جامعهای که ما را بهعنوان یک ملت قهرمان شکستناپذیر و عاری از خطا و لغزش، بهتماممعنا قدرتمند جلوه میدهد. جامعهی بهشدت فردگرایانه که باعث تنهایی فرد میشود و فرد ناتوان بهشدت احساس بیلیاقتی میکند . جامعهای که فرد را از زندگی در زمان حال دور میکند یا به گذشتهاش مشغول میکند یا به آینده. جامعهای که نمیگذارد هر فرد، هزینهی اشتباهاتش را بپردازد و القا میکند که همیشه راهی برای فرار از مشکلات وجود دارد. جامعهای که به افراد القا میکنند ره صدساله را یکشبه باید طی کنیم. جامعهای که دسترسی به مواد بسیار سریع و آسان است (در شهرهای بزرگ حدود ۵ دقیقه زمان برای به دست آوردن مواد لازم است). جامعهای که افراد را همانگونه که هست نمیپذیرد و قضاوت و کنترل روی همهی افراد دارد جامعهای که دچار آنومیاست علائم آنومی در جامعه: رقابت و مسابقه برای همهی امتیازات اجتماعی، اصل بودن نفع شخصی، گرایش به تجملات و مصرفگرایی و بهطور خلاصه دستیابی به ارزشهای مادی و پول، تبدیل به یک ارزش و درنتیجه نیاز جدی مردم میشود، در چنین جامعهای عدهای بسیار بهخصوص از جوانان که میخواهند بهسرعت و با عجله از راه میانبر به این ارزشها برسند دچار احساس ناکامیو سرخوردگی میشوند و رسیدن به امکانات تعریف شدهی زندگی را در کوتاهمدت ناممکن میدانند؛ درنتیجه دچار عدم امنیت، اضطراب و افسردگی شده و آمادگی کامل برای اعتیاد دارند با توجه به در دسترس بودن سریع مواد، همهچیز بهسرعت اتفاق میافتد.