اختلال وسواس
اختلال وسواس فکری-عملی، یا اختلال وسواسی-جبری یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمالطلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطافپذیری، صراحت و کارایی میانجامد. در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواسگونه و اضطرابآور و ترس با وسواسهای عملی همراه میشود. این وسواسهای عملی کارهایی وسواسگونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواسهای فکری خود انجام میدهد. این کردارها تکراری و کلیشهای و تا اندازهای غیرارادی هستند.طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی 5-DSM، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات مرتبط شامل اختلال وسواسی- جبری OCD، اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال ذخیرهسازی، اختلال کندن مو، اختلال خراشیدن پوست، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات ناشی از مواد/دارو، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط ناشی از بیماری طبی، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط معین دیگر و اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط نامعین میباشد. اجبارهای معمول شامل شستن دست ، شمارش اشیا و بررسی قفل شدن درب است. این فعالیتها تا حدی اتفاق می افتد که زندگی روزمره فرد تحت تأثیر منفی قرار می گیرد ،که اغلب بیش از یک ساعت در روز طول می کشد. بیشتر بزرگسالان متوجه می شوند که این رفتارها منطقی نیستند. این بیماری با تیک ، اختلال اضطراب و افزایش خطر خودکشی همراه است . طبق ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی برای اختلال وسواسی، به دو گونه فکری و عملی تعریف میشود. ملاکهای تخصصی A. وجود وسواسهای فکری یا عملی یا هر دو وسواسهای فکری : افکار، تمایلات یا تصورات که در دورهای از اختلال، به شکل مزاحم و اجباری و ناخواسته تجربه شده و در اکثر افراد موجب اضطراب یا ناراحتی عمده گردند. فرد تلاش میکند این افکار، تمایلات یا تصورات را نادیده گرفته یا سرکوب کند یا با پرداختن به افکار یا فعالیتهای دیگر (مثل انجام یک وسواس عملی)، خنثی سازد. وسواسهای عملی: وسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنیِ مزاحم است و اجبار شامل رفتاری عودکنندهاست. ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز میکند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر میشود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس میشوند که معمولاً نشانههای آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات یا لجبازی با اطرافیان است. فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم است، فعالیت دیگری انجام میدهد که اضطراب او را کاهش دهد که وسواس را تشدید میکند[نیازمند منبع] OCD اغلب با اختلال دو قطبی و اختلال افسردگی اساسی همزمان اتفاق می افتد. بین 60-80٪ از مبتلایان به اختلال وسواس فکری در طول زندگی خود یک دوره افسردگی اساسی را تجربه می کنند.تحقیقات نشان میدهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند. وسواس وسواس عقده، هیجان یا تکانهای است عصبی (ایمپالس) که به شکلی متوالی برخلاف میل بیمار از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه درآمده و باعث ایجاد پالسهای عصبی خاص میشود تا در او ناراحتی و اضطراب برانگیزد و در نتیجه فرد برای رهایی از آن فشار عصبی، اقدام به انجام عملی خاص کند. مثل شستشوی مکرّر دستها یا شمارش چندبارهٔ پول یا کلمات و حروف و غیره. در جواب چنین حملهای معمولاً شخص میکوشد از آن بگریزد و آن فکر خاص را از ذهن خود بیرون کند یا آن را با عمل و فکر دیگری جایگزین نماید و البته آگاهی دارد که این وسوسهها مزاحم ذهن او هستند و برخلاف تزریق افکار، از خارج تحمیل نمیشوند. اجبار عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیرمنطقی مانند شستن مکرر، دعای مداوم و غیره است. دلایل ابتلا به وسواس عوامل خطر شامل سابقه کودک آزاری یا رویداد دیگری است که باعث ایجاد استرس می شود. ثبت شده است که برخی موارد به دنبال عفونت رخ داده است. تشخیص براساس علائم است و مستلزم رد سایر دلایل مربوط به دارو یا پزشکی است. برای ارزیابی شدت می توان از مقیاس های رتبه بندی مانند مقیاس وسواس اجباری Yale-Brown (Y-BOCS) استفاده کرد. سایر اختلالات با علائم مشابه شامل اختلال اضطراب ، اختلال افسردگی اساسی ، اختلالات خوردن ، اختلالات تیک و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری است . هرچند دلایل ابتلاء به اختلال وسواس جبری(OCD) کاملاً شناختهشده نیست، اما موارد زیر تأثیر زیادی در ابتلاء به این بیماری دارد: تغییرات جسمی و بدنی محیط کمبود سروتونین سابقه خانوادگی زندگی پر از استرس تأثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد مبتلا اتلاف وقت عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواسپرتی بازماندن از کارهای اصلی ( از جمله تحصیل علم، مطالعه و درس خواندن و بهدنبال آن افت تحصیلی) خستگی ذهن و بیحوصله شدن فرد برای فکر کردن درمورد موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی مشکل در برقرای ارتباط و کاهش کیفیت زندگی. تشخیص های افتراقی OCD اکثرا با اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD) اشتباه گرفته می شود. OCD اگودیستونیک است ، به این معنی که این اختلال با خودپنداره فرد مبتلا سازگار نیست. از آنجا که اختلالات اگودیستونیک مغایر با خودپنداره فرد است ، باعث ایجاد پریشانی زیادی می شود. از طرف دیگر ، OCPD اگوسینتونیک است یعنی فرد از اینکه رفتارهای وی ناسازگارانه هستند آگاهی ندارد و احساس نارضایتی نیز نمی کند. == مکانیسم های دفاعی ایجاد کننده وسواس ==تشکل واکنشی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیلتراشی مهمترین دفاعهای روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند. همهگیری نقشهٔ پراکندگی اختلال وسواس فکریِ عملیِ سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۲ مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسیِ جبری مبتلا شوند. اما ابتلاء به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایینتری نسبت به زنان روی میدهد. احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است. وراثت عاملی برای وقوع وسواس است؛ بهطوریکه اگر کسی در خانواده دارای پدر و مادر وسواسی باشد، احتمال اینکه فرزند نیز به وسواس مبتلا بشود، وجود دارد. درمان وسواس اکثر افرادی که مبتلا به اختلال وسواس جبری میشوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را بهطور خفیف تجربه میکنند و میتوان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آنکه بهطور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحلهٔ رواندرمانیِ شناختیِ رفتاری، رفتاردرمانی و دارودرمانی است. درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل رویارویی و جلوگیری از پاسخ (ERP) است. در مرحلهٔ پیشگیری از عادات، متخصص به فرد بیمار مبتلا به وسواس کمک میکند تا در بازههای زمانی طولانی و طولانیتری از رویارویی با شرایط استرسزایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را میکند که استرس و اضطراب او را از بین میبرد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر میشود و هرچهقدر که زمان میگذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز میکند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی میکند تا مرحلهای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند.دیده شده درمان شناختی رفتاری در طولانی مدت اثر ماندگاری داشته است. درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از گروهی از داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIها) مینامیم استفاده میشود. این داروها مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش میدهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح میشود یا مقدار ترشح شده توسط عصبهای پیش سیناپس جذب و نابود میشود. این داروها همانطور که از نامشان پیداست، از بازجذب سروتونین در مغز جلوگیری میکنند. این بازجذب در محل سیناپسها اتفاق میافتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپسها منتقل میکند. از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده میشود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپسها را افزایش میدهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل میکند انجام میدهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است. از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز میشوند و در گروه SSRIها جای میگیرند، میتوان به فلوکستین (Fluoxetine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)، پاروکستین (Paroxetine) و اسسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از داروییهایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و ریسپریدون (Risperidone) استفاده میشود. این گروه از داروها معمولاً اثر خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری دارند و اثرات جانبی کمی دارند. سردرد، کمخوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند. افراد مشهور مبتلا بهOCD دونالد ترامپ نیکولا تسلا دیوید بکهام کیتی پری هوارد هیوز لئوناردو دیکاپریو لنا دانهام هوارد استرن فیونا اپل جاستین تیمبرلیک هاوی ماندل امینم جیمز اسپیدر لیلی پونز آنتونی رابینز شارلیز ترون کامیلا کبیو