درمان وسواس فکری
وسواس فکری افکار، تصاویر و تکانه هایی هستند که مرتبا در ذهن فرد تکرار می شوند و به نظر می رسد خارج از کنترل فرد هستند و علی رغم میل او به ذهنش می آیند. مثل اینکه فرد مدام فکر می کند مبادا دستش آلوده باشد. یا اینکه فکر می کند نکنه به ایدز مبتلا شوم. همه افراد افکار عجیب، غیرمعمول و یا حتی مزاحم دارند که هر از گاهی به ذهن شان می آید و اکثر آنها بدون اینکه به این فکرها اهمیت بدهند، به کارهای روزمره خود ادامه می دهند اما اگر به اختلال وسواس (OCD) مبتلا باشید، این فکرها می تواند هم ناراحت کننده و هم ناتوان کننده باشد. نواع وسواس فکری وسواس های فکری انواع مختلفی دارد ، از جمله: نگرانی مداوم در مورد ابتلا به یک بیماری کشنده مثل ایدز یا سرطان نگرانی درباره اینکه مبادا دیگران به خاطر شما بیمار شوند. ترس شدید از اینکه یک اتفاق وحشتناک برای فرد عزیزی رخ دهد (مثلا تصادف کند). نگرانی عمیق از اینکه کاری بسیار شرم آور انجام دهید، مثلا در یک مراسم تشییع جنازه با صدای بلند کلمات رکیکی را به زبان بیاورید. فکر اینکه که مبادا با کسی تصادف کنید یا ناخواسته به کسی آسیب برسانید افکاری درباره قتل شریک زندگی یا فرزندتان افکار و تصورات جنسی یا مذهبی (مثل تجاوز جنسی یا کارهای جنسی نامناسب یا توهین به مقدسات) احساس نیاز شدید برای مرتب و منظم منظم کردن چیزها تا وقتی که نحوه قرارگرفتنشان «درست» به نظر بیاید. وسواس فکری صرفاً نگرانی معمول درباره مشکلات روزمره نیستند. آنها معمولا غیرقابل کنترلند، حتی اگر بتوانید غیر منطقی بودن آنها را تشخیص دهید. غالباً وسواس فکری آنقدر ناتوان کننده است که انجام کارهای روزمره برایتان سخت میشود. معمولا این وسواس ها اینقدر آزار دهنده هستند که فرد سعی می کند با انجام اعمال وسواسی یا افکار وسواسی دیگری از شر آنها خلاص شود. به عبارت دیگر فرد با انجام وسواس عملی (مثل شستن دست) سعی در تسکین وسواس های فکری (نگرانی درباره آلودگی و بیماری) خود دارد. وسواس عملی یا اجبار چیست؟ اجبار یا وسواس عملی رفتارهایی هستند که باید بارها و بارها انجام شود تا اضطراب ناشی از وسواس فکری فرد کاهش یابد. به عنوان مثال، اگر وسواس آلوده بودن دارید، ممکن است احساس کنید که مجبور هستید دستان خود را بارها بشویید یا بارها از ماده ضدعفونی کننده استفاده کنید تا نگرانی ناشی از آلوده بودن دست هایتان کاهش پیدا کند. وسواس های عملی متداول شامل تمیز کردن، شمارش و چک کردن هستند. پیشنهاد می کنم این مطلب را هم مطالعه کنید: وسواس چیست؟ انواع وسواس های فکری و عملی وسواس و سرکوب افکار وقتی فکر وسواسی به ذهن فرد مبتلا بهOCD می آید بسیار مضطرب می شود و تلاش می کند آن را به طریقی از ذهن خود خارج کند و این مساله باعث می شود که این افکار دوباره و بدتر از قبل بازگردند و طبیعی است که اضطراب بیشتری در فرد ایجاد کرده و باید تلاش بیشتری برای سرکوب و خارج کردن آن افکار از ذهنش بکندو این چرخه ادامه پیدا می کند. وسواس فکری وسواس فکری در یک مطالعه تحقیقاتی، به مبتلایان به OCD گفتند که برخی از روزها افکار وسواسی خود را سرکوب و برخی از روزها در برابر افکار وسواسی خود واکنشی نشان ندهند. در پایان هر روز از آنها خواسته می شد تعداد افکار وسواسی خود را ثبت کنند. نتیجه تحقیق جالب توجه بود. در روزهایی که این افراد سعی می کردند افکار خود را سرکوب کنند 2 برابر بیشتر از روزهایی که در برابر افکار خود کاری نمی کردند، افکار مزاحم داشتند. اختلالات مشابه وسواس اختلالات دیگری وجود دارد که علائم بسیار مشابهی با وسواس دارند اما به عنوان اختلال وسواس شناخته نمی شوند. در بیشتر این اختلالات نگرانی فرد درباره یک موضوع خاص است و درباره آن موضوع خاص افکار یا اعمال وسواسی دارد. به عنوان مثال، اختلال بدشکلی بدن (BDD) نوعی اختلال روانی است که در آن فرد افکار وسواسی درباره ناهنجاری جزئی واقعی یا خیالی در ظاهر و بدن خود دارد و فکر می کند در بدن اون یک مشکل جدی وجود دارد. افراد مبتلا به این اختلال هم رفتارهای وسواس گونه دارند اما این رفتارها بیشتر درباره بدنشان است. مثلا روزانه ده ها بار جوش های خود را در آینه بررسی می کنند.
" 6 گام برای خود درمانی وسواس (OCD)" 2 روش کلی برای وسواس وجود دارد. درمان شناختی رفتاری و درمان روانپویشی. درمان روانپویشی حتما باید تحت نظر روان درمانگر انجام شود اما درمان شناختی رفتاری که یک درمانی تکلیف محور و آموزشی است را می توانید خودتان هم با هدایت روانشناس یا در وسواس های خفیف به تنهایی انجام دهید. در ادامه مراحل درمان وسواس در رویکرد شناختی رفتاری را توضیح می دهم. "گام اول: محرکها را بشناسید" گام اول در مدیریت علایم اختلال وسواس، شناسایی محرکهای این علایم است. این محرک ها معمولا شامل موقعیت و برخی از افکار است. مثلا فردی که وسواس شستشو دارد رفتن به دستشویی موقعیتی است که فکر آلودگی یا نجس بودن را در او ایجاد می کند. پس فهرستی از محرکها و افکار وسواسی حاصل از آنها تهیه کنید. شدت ترس یا اضطرابی که در هر موقعیت در شما ایجاد می شود را مشخص و از کم به زیاد رتبه بندی کنید. پس از نوشتن موقعیت ها، وسواس های عملی یا راهکارهایی که برای از بین بردن اضطراب، انجام می دهید را یادداشت کنید. برای مثال اگر از آلوده شدن به وسیله میکروبها میترسید، به ترسی که از دست زدن به چرخ دستی فروشگاه، در شما ایجاد می شود نمره 3 می دهید درحالی که وارد شدن به سرویس بهداشتی یک فروشگاه، ترسی با نمره10 در شما ایجاد میکند و برای کاهش این ترس و اضطراب نیاز دارید 15 دقیقه دست خود را بشویید. شناسایی محرکها، به پیش بینی وسواس های عملی شما کمک میکند. با پیش بینی این وسواس ها، قبل از انجام آنها، قادر به کنترلشان خواهید بود. برای مثال اگر رفتار جبری شما شامل بررسی بسته بودن قفلها، پنجرهها یا خاموش بودن وسایل برقی است؛ میتوانید بستن در یا خاموش کردن وسایل را با دقت و توجه بیشتری در همان بار اول انجام دهید. تصویر ذهنی روشنی از انجام کاری که شما را نگران می کند بسازید و به خودتان بگویید: «پنجره بسته است» یا «دیدم که فر را خاموش کردم». در مرحله بعد هنگامی که اجبار برای چک کردن مجدد وسایل در شما ایجاد شد به خودتان بگویید: «این فقط یک فکر وسواسی است». شناسایی و ثبت محرکها، ابزار مهمی برای یادگیری مقاومت در برابر انجام وسواس های عملی است. گام دوم: مقاومت در برابر انجام وسواس عملی را یاد بگیرید معمولا افراد وسواسی از موقعیتهایی که باعث تحریک افکار وسواسی آنها می شود اجتناب می کنند. در کوتاه مدت این روش مناسبی به نظر می رسد اما هر قدر بیشتر اجتناب کنید، اضطراب شما کم نخواهد شد. و شما فقط وسواس های عملی خود اضطراب تان را کم می کنید و با این شیوه هیچ وقت وسواس و اضطراب شما کم نخواهد شد. در این گام شما یاد می گیرید به جای اجتناب از وسواس های خود با آنها به مرور روبرو شوید. این مهمترین تکنیک شناختی رفتاری برای درمان وسواس است. این تکنیک به «مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP)» معروف است. در فرایند مواجهه و جلوگیری از پاسخ، شما با منبع افکار وسواسی خود روبرو می شوید بدون اینکه اعمال وسواسی را انجام دهید.به عنوان مثال: اگر وسواس شستشوی دست دارید، وقتی به دستگیره درب سرویس بهداشتی عمومی دست میزنید، نباید دستانتان را بشویید. پس از مدتی که این کار را انجام دهید، اجبار برای شستن دستها بعد از دست زدن به دستگیره درب دستشویی، به تدریج ناپدید میشود. با این روش یاد میگیرید که برای خلاصی از اضطراب نیازی به انجام آداب تکراری ندارید و تا حدی روی افکار وسواسی و رفتارهای جبری، کنترل پیدا میکنید. البته مقابله با اضطراب های شدید در ابتدای کار، دشوار است، به همین دلیل این کار را با اضطراب های کوچکتر آغاز کرده و همینطور در نردبان ترس بالا میرویم. ابتدا با موقعیتهایی که کمترین شدت ترس را به همراه دارند مواجه میشوید و هنگامی که اضطراب ناشی از آن موقعیت را تحمل کردید، به مرحله بعد رفته و با چالش دشوارتری مواجه میشوید. به زبان ساده تر انجام تمرینات مواجهه و جلوگیری از پاسخ باید برای شما اینقدر سخت نباشد که نتوانید آن را انجام دهید. ساختن نردبان ترس خودتان: به هدف نهایی خود فکر کنید (برای مثال: استفاده از سرویس بهداشتی عمومی بدون ترس از آلودگی یا رانندگی تا محل کار بدون توقف و بررسی این که به چیزی زدهاید یا خیر) و بعد گامهای مورد نیاز برای رسیدن به این هدف را تفکیک کنید. با توجه به محرکهایی که در شما ایجاد اضطراب میکنند، فهرستی ازموقعیتهای اضطرابآور تهیه کنید و این موقعیتها را به ترتیب از شدت کم تا شدت زیاد لیست کنید. مثالی از نردبان ترس هدف: رانندگی تا محل کار بدون توقف بابت بررسی این که به چیزی زدهام یا خیر شدت ترس موقعیت 10 رانندگی تا محل کار بدون توقف بابت بررسی این که به چیزی زدهاید یا خیر. 8 با همسرتان تماس نمیگیرید تا سلامت رسیدنش به محل کار را چک کنید. 6 از خانه خارج میشوید، درب را قفل میکنید و برای چک کردنش بر نمیگردید. 4 اجاق گاز را خاموش کرده و بدون چک کردن مجدد، آشپزخانه را ترک میکنید. 2 شیر را در یخچال قرار داده و دیگر بسته بودن درب را چک نمیکنید حالا میتوانید نردبان ترس خودتان را تهیه کنید. حالا از نردبان بالا بروید. از گام اول شروع کنید و تا زمانی که به احساس راحتی نرسیدید به گام بعدی نروید. در صورت امکان آنقدر در این مرحله بمانید تا اضطرابتان کاهش یابد. هر چقدر بیشتر با محرک OCD مواجه و درگیر شوید، در صورت مواجهه مجدد با آن، میزان اضطرابتان کمتر میشود. هنگامی که گام اول را در موقعیتهای مختلف تکرار کردید و دیگر اضطراب زیادی را تجربه نکردید میتوانید به گام بعدی بروید. اگر گام اول برایتان خیلی دشوار است پس آن را به گامهای کوچکتری تقسیم کنید، یا کندتر پیش بروید. در حین مقاومت در برابر اعمال اجباری روی احساسات اضطرابی متمرکز شوید. به جای این که حواس خودتان را پرت کنید، در حین مقاومت جهت انجام رفتار اجباری، روی احساس اضطراب خود متمرکز شوید. شاید بر این باورید که با این کار، احساس ناخوشایندتان تداوم مییابد تا در نهایت عمل جبری را انجام دهید. در حالی که اینطور نیست، با تمرکز روی احساس خود، اضطرابتان ناپدید خواهد شد. متوجه میشوید که کنترلتان را از دست نمیدهید و در صورت رعایت نکردن برخی از آداب، مشکلی ایجاد نمیشود. تمرین کنید. هر چقدر بیشتر تمرین کنید، پیشرفت بیشتری خواهید کرد. به آرامی پیش بروید تا بتوانید احساسات خود را مدیریت کرده و در آنها غرق نشوید. بدانید که در حین مواجهه با ترسهایتان، حس ناخوشایندی و اضطراب را تجربه خواهید کرد ولی این احساسات موقتی هستند. هر وقت که با محرکها مواجه میشوید و با آنها کنار میآیید، اضطرابتان کاهش یافته و کنترل بیشتری روی افکارتان پیدا میکنید. گام سوم: افکارس وسواسی را به چالش بکشید همه ما، گاهی وقت ها افکار اضطراب آوری را تجربه می کنیم که باعث آشفتگی ما میشوند. ولی اختلال وسواس، مغز را روی افکار اضطراب آور خاصی متمرکز میکند که بارها و بارها در ذهن تکرار او میشوند. هر قدر که افکارتان اضطراب و تنش بیشتری ایجاد کنند، به احتمال بیشتری آنها را سرکوب می کنید. ولی معمولا سرکوبی افکار اثر موقتی دارد و تلاش در این جهت، اثر معکوسی به همراه دارد؛ و مجددا سر و کله ای افکار وسواسی پیدا می شود. وسواس فکری عملی با انجام روش های زیر، می توانید با افکار وسواسی خود مقابله کنید. افکار وسواسی خود را یادداشت کنید. هنگامی که درگیر افکار وسواسی میشوید، تمامی افکار یا اعمال وسواسی خود را یادداشت کنید. میتوانید آنها را روی کاغذ بنویسید یا روی موبایل تایپ کنید. به نوشتن خواستههای وسواس گونه ادامه دهید و افکارتان را دقیقاً ثبت کنید؛ حتی اگر این افکار حاوی عبارت یا خواستههای تکراری هستند. با نوشتن آنها میفهمید که چقدر افکار وسواسی تکراری دارید. بارها و بارها افکار و خواستههای تکراری را بنویسید. نوشتن آنها باعث میشود تا قدرت این افکار کم شود. نوشتن افکار، سختتر از فکر کردن به آنهاست، پس احتمال کم شدن افکار وسواسی افزایش خواهد یافت. دورۀ نگرانیِ اختلال وسواس را بسازید. به جای سرکوب کردن افکار و اعمال وسواسی به زمانبندی آنها بپردازید. درطول شبانه روز زمان هایی را ( مثلا دو زمان ده دقیقه ای) به افکار وسواسی خود اختصاص دهید. می توانید اسم این زمان را «وقت وسواس» بگذارید. در این زمان ها می توانید کاملا غرق در افکار وسواسی خود شوید. در طول دورۀ «وقت وسواس» فقط روی افکار یا خواستههای منفی متمرکز شوید. نیازی به تلاش برای اصلاح این افکار در طول این دوره نیست. در پایان زمان «وقت وسواس» ، چند نفس عمیق بکشید، افکار وسواسی را رها کرده و به فعالیتهای روزمره خودتان بپردازید. در ادامه روز سعی کنید به افکار وسواسی خود توجهی نکنید. در طول روز، هر زمان که افکار به ذهنتان میرسند، آنها را یادداشت کرده و تا در دورۀ «وقت وسواس» به آنها فکر کنید. افکار وسواسی را به چالش بکشید. با طرح پرسشهای زیر در طول دورۀ «وقت وسواس» ، افکار منفی و مزاحم را به چالش بکشید: چه شواهدی برای درست بودن فکرم وجود دارد؟ ممکن است فکرم درست نباشد؟ آیا فکر را با واقعیت اشتباه گرفتهام؟ آیا روش مثبتتر یا واقع گرایانه تری برای بررسی موقعیت پیش رو وجود دارد؟ چقدر احتمال وقوع رویدادی که از آن میترسم وجود دارد؟ اگر احتمالش کم است، پس پیامدهای محتملتر کدامند؟ آیا این فکر مفید است؟ فکر وسواسی چه کمکی به من نموده و چه لطمهای به همراه دارد؟ به دوستی که چنین افکاری دارد، چه باید بگویم؟ افکار وسواسی یا مزاحم خود را ضبط کنید. روی فکری وسواسی خاصی متمرکز شده و آن را روی کاست یا گوشی موبایل ضبط کنید. عبارت، جمله یا داستان وسواسی را به همان شکلی که به ذهنتان میرسند، تکرار کنید. صدای ضبط شده را بارها و بارها در طول بازه زمانی 45 دقیقهای در طول روز گوش کنید، بطوری که گوش کردن به این وسواسها باعث ایجاد تنش در شما شود. با مواجهه مستمر با نگرانی و وسواس به تدریج، اضطرابتان کاهش مییابد. سپس میتوانید همین تمرین را برای فکر وسواسی دیگری تکرار کنید. گام چهارم: کمک بگیرید هنگامی که احساس تنهایی و عجز پیدا میکنید، اختلال وسواس، اوج میگیرد؛ بنابراین باید سیستم حمایتی قدرتمندی ایجاد کنید. هر چقدر بیشتر با دیگران ارتباط برقرار کنید، احساس آسیب پذیری کمتری پیدا خواهید کرد. صحبت کردن در مورد نگرانیها و افکار وسواسی با فردی فهمیده، تهدید آمیز بودن این افکار را کاهش میدهد. با خانواده و دوستان خود در ارتباط بمانید. افکار و اعمال وسواسی آنقدر زندگی و وقت شما را تلف میکنند که ممکن است باعث منزوی شدن شما بشود. و تنهایی و انزوا باعث تشدید علایم شما میشوند. به همین دلیل سرمایه گذاری روی خانواده و دوستان اهمیت پیدا میکند. در مورد نگرانیها و خواستههایتان به طور رو در رو با عزیزانتان صحبت کنید. این کار از تهدیدآمیز بودن این افکار میکاهد. گام پنج: مدیریت استرس با این که استرس ریشه اختلال وسواس نیست، ولی میتواند باعث تحریک بروز علایم یا تشدید آنها شود.به همین دلیل مدیریت استرس باید جزو بخشی از برنامه شما برای درمان وسواس باشد. روشهای آرامسازی را تمرین کنید. مدیتیشن ، یوگا، تنفس عمیق و سایر روشهای آرامسازی به کاهش استرس و تنش کلی و مدیریت افکار وسواسی کمک میکنند. برای رسیدن به بهترین نتیجه، به تدریج یک روش آرامسازی را تمرین کنید. گام ششم: سبک زندکی خود را تغییر دهید. سبک زندگی متعادل و سالم، نقش بزرگی در تسکین اضطراب و کنار آمدن با اعمال، ترسها و نگرانیهای وسواسی دارد. به طور مرتب ورزش کنید. ورزش کردن، درمان طبیعی و اثربخش اضطراب است. برای گرفتن بیشترین نتیجه مثبت، سعی کنید حداقل 5 روز در هفته به مدت 30 دقیقه یا بیشتر به فعالیت ایروبیک (هوازی) بپردازید. به انداه کافی بخوابید. اضطراب و نگرانی باعث بی خوابی میشود، بهعلاوه فقدان خواب هم، افکار و احساسات اضطرابی را تشدید میکند. هنگامی که به اندازه کافی استراحت میکنید، راحتتر میتوانید تعادل هیجانی خود را حفظ کنید. تعادل هیجانی عاملی کلیدی برای مقابله با اختلالات اضطرابی مثل اختلال وسواس است. از مصرف الکل و نیکوتین اجتناب کنید. الکل به طور موقت، اضطراب و نگرانی را کاهش میدهد ولی با از بین رفتن اثر آن، علایم اضطراب باز میگردند. مصرف سیگار هم آرام بخش به نظر میرسد ولی نیکوتین موجود در آن، محرک قدرتمندی است. مصرف سیگار، علایم اضطراب و وسواس را تشدید میکند. روان درمانی وسواس در مقاله 10 شرط موفقیت وسواس توضیحات بیشتری درباره انواع روش های روان درمانی وسواس داده ام. اما به طور خلاصه می توان گفت سه روش اصلی برای درمان وسواس وجود دارد. دارو درمانی: که معمولا برای وسواس ها با ریشه های فیزیولوژیک کاربرد دارد. روان درمانی پویشی: که می تواند وسواس را به صورت ریشه ای و بدون بازگشت درمان کند. در بسیاری از شرایط وسواس واکنش ناهشیار به برخی از آسیب های فرد در گذشته است. در چنین شرایط تنها راه درمان وسواس درمان روانپویشی است. درمان شناختی رفتاری: که در وسواس های خفیف یا تسکین وسواس های با ریشه فیزیولوژیک کاربرد دارد. چگونه به فرد مبتلا به اختلال وسواس کمک کنیم؟ نحوۀ واکنش شما به علایم وسواس نزدیکان، غر زدن و انتقاد کردن، میتواند باعث تشدید اختلال آنها شود؛ در حالی که برقراری فضای آرام و حمایتگر به تسریع فرایند درمان آنها کمک میکند. در صورتی که یکی از نزدیکان شما به وسواس مبتلاست توصیه های زیر می تواند در روند بهبودی او مفید باشد. از انتقاد کردن اجتناب کنید. به خاطر بسپارید که رفتارهای وسواسی در فرد مبتلا به وسواس، علایم بیماری او هستند و جزو شخصیت او محسوب نمی شود و عمدا یا برای لجبازی این کارها را انجام نمی دهد. فرد مبتلا به وسواس را سرزنش نکرده و نگویید که از آداب وسواسی دست بکشد. او قادر به پیروی از خواستههای شما نیست و فشار برای متوقف کردن این آداب، فقط باعث تشدید آنها میشود. تا حد امکان با مهربانی و صبورانه، رفتار کنید. هر فرد مبتلا باید با سرعت مناسب خودش وسواس خود را کنار بگذارد. در انجام آداب وسواسی، با فرد مبتلا به وسواس همراهی نکنید. همراهی با قواعد وسواسیِ فرد مبتلا یا کمک به اجرای آداب و اعمال وسواسی، باعث تقویت این رفتارها میشود. به جای اعمال وسواسی، از خود فرد حمایت کنید. ارتباطات مثبت و شفافی را با فرد مبتلا برقرار کنید. ارتباطات اهمیت زیادی دارند. پس باید میان حمایت از فرد، همراهی نکردن با او در انجام قواعد وسواسی و عدم آشفته نمودن او به تعادل برسید. شوخی کنید. در مورد جنبههای بامزه علایم وسواس عزیزتان، شوخی کنید و با هم بخندید تا راحتتر بتواند از این اختلال جدا شود. باید محترمانه شوخی کنید و از شوخی زننده اجتناب کنید. اجازه ندهید که اختلال وسواس زندگی خانوادگی شما را مختل کند. در مورد مقابله با علایم فرد مبتلا، با هم مشورت کنید. تا حد امکان زندگی خانوادگی طبیعی را دنبال کنید و محیطی با حداقل میزان استرس را فراهم کنید. مرکز مشاوره تخصصی خانواده و ازدواج فصل نو اصفهان 03136633260 03136635041